232258

علیرضا حقیقی: الگوی من ناصرخان حجازی بود

تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می‌کنم/ مدیرعامل استقلال به من پیشنهاد آبی‌پوش شدن داد/ ادعای خوش‌تیپی ندارم اما چوبش را خوردم!

دنیای معدن- علیرضا حقیقی سنگربان پیشین پرسپولیس و فعلی نساجی پس از درخشش در دیدار مقابل استقلال درباره موضوعات مختلفی با خبرورزشی صحبت کرده است.

به گزارش دنیای معدن، بدون کوچک‌ترین تردیدی مرد اول دیدار جام حذفی استقلال و نساجی مازندران، علیرضا حقیقی بود که با مهار پنالتی آمانوف، آبی پوشان تهرانی را حذف کرد.

 به نظر می‌رسد زندگی ورزشی علیرضا حقیقی به نوعی با ضربات پنالتی گره خورده باشد. اولین بار اهالی فوتبال و ورزشی نویس‌ها اسم علیرضا حقیقی را در ۱۶ سالگی شنیدند. پرسپولیس و سایپا در ششمین دوره رقابت‌های لیگ برتر در سال ۱۳۸۵ به مصاف هم رفتند که این دیدار با تساوی دو بر دو به پایان رسید. این دیدار جنجالی حاشیه کم نداشت؛ از گلزنی دایی به عنوان مربی-بازیکن سایپا به پرسپولیس و اخراج فرشید کریمی‌تا مهار پنالتی دایی توسط علیرضا حقیقی ۱۶ ساله، تنها بخشی از حواشی این دیدار جذاب بود. از همان روز گلر جوان و ۱۶ ساله پرسپولیس نام خودش را بر سر زبان‌ها انداخت و خیلی زود جوان‌ترین کاپیتان این تیم لقب گرفت.

علیرضا حقیقی در ادامه با درخشش در پرسپولیس توجه کارلوس کی‌روش سخت گیر را به خود جلب کرد و مرد اول دروازه تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل لقب گرفت. مسابقاتی که اوج درخشش و محبوبیت را برای این گلر تهرانی به دنبال داشت اما...

دوباره ضربات پنالتی و این بار به شکلی دیگر شاید سرنوشت او را عوض کرد؛ جام ملت‌های ۲۰۱۵ آسیا و بازی با عراق! بیشتر از اشتباه داور استرالیایی و اخراج شتابزده مهرداد پولادی این علیرضا حقیقی بود که به خاطر مهارنکردن پنالتی عراقی‌ها سیبل شد و مورد نقد قرار گرفت.

از همان مسابقات و ضربات پنالتی به بعد بود که حضور علیرضا حقیقی در تیم ملی کمرنگ و کمرنگ شد. حالا باردیگر ضربات پنالتی اسم علیرضا حقیقی را سرزبان‌ها انداخته است؛ مهارپنالتی آمانوف و حذف استقلال از یک چهارم نهایی جام حذفی کشور!

نمایش درخشان اخیر علیرضا حقیقی و صعود نساجی مازندران به نیمه نهایی جام حذفی ایران بهانه ای شد برای یک گفت و گوی خودمانی با دروازه‌بانی که از ۱۶ سالگی او را کاملا می‌شناسم. بارها با علیرضا در جوانی و بعدها تیم ملی مصاحبه کردم اما این گفت‌وگو بهترین یا کامل‌ترین مصاحبه با حقیقی است. امیدوارم پس از خواندن این مصاحبه شما هم با نگارنده هم نظر باشید!

 دوست داری این مصاحبه از کجا و چگونه آغاز شود؟

 از هرجایی که دوست داری. فرمان مصاحبه دست خودت است!

 اگر موافق باشی از همان ضربات پنالتی بازی با استقلال شروع کنیم؟

 موافقم.

 انصافا هم بازیکنان استقلال و هم نساجی خیلی خوب پنالتی می‌زدید. شما تمرین داشتید؟

 طبیعی بود یکی دو روز قبل از مسابقه حذفی تمرین کرده بودیم و در بازی هم به نظرم بازیکنان هر دو تیم عالی پنالتی زدند.

 همه منهای عزیزبک آمانوف! چگونه دستش را خواندی؟

 نمی‌دانم اما احساس کردم می‌خواهد وسط دروازه بزند و به همین خاطر تا لحظه آخر ایستادم تا ضربه اش را بزند. ازقضا همان جا هم زد و خدا کمک کرد توپ را گرفتم.

 حامد شیری یکی از بهترین پنالتی زنان لیگ برتر است اما وقتی برای زدن پنالتی پنجم سمت توپ رفت یک درصد با خودت فکر نکردی خراب شود؟

 درست گفتید اما در تمرینات پنالتی قبل بازی دو، سه ضربه حامد را گرفته بودم و خدا خدا می‌کردم گلر استقلال نتواند ضربه او را مهار کند. البته با توجه به اینکه من دو سالی حدودا با حامد شیری همبازی بوده ام به خوبی می‌دانم چگونه پنالتی می‌زند و خدا را شکر ضربه اش را هم تبدیل به گل کرد و...

۱۰ ضربه پنالتی در یک چهارم نهایی جام حذفی نواخته شد. بهترین پنالتی را از میان بازیکنان دو تیم چه کسی زد؟

 باور کنید بیشتر تمرکز من روی کار خودم بود اما همان طور که گفتم همه الحق و الانصاف خوب پنالتی زدند.

بی رودربایستی نساجی دوست داشت بازی به ضربات پنالتی بکشد؟

واقعا برنامه ما این نبود که بازی را به وقت اضافی و پنالتی بکشیم و بعد برنده شویم. آنهایی که در فصل جاری فوتبال نساجی را دیده اند تأیید می‌کنند ما همیشه دنبال فوتبال مالکانه و تهاجمی‌بوده و هستیم. اصلا دنبال ضد فوتبال نبوده و نیستیم و جلوی استقلال هم می‌خواستیم فوتبال بازی کنیم.

 ولی از یک جایی به بعد به ویژه در وقت‌های اضافی بدتان نمی‌آمد کار به ضربات پنالتی بکشد چرا که استقلال سنگربان کم تجربه ای درون دروازه داشت. این طور نیست؟

بحث گلرحریف نبود. استقلال در وقت اضافی و در استادیوم آزادی و خانه خودش بازی می‌کرد و فشار وحشتناکی روی دروازه ما می‌آورد. درچنین شرایطی هرآن ممکن است روی یک اتفاق یا ضربه ایستگاهی گل بخورید. بنابراین ترجیح می‌دهید بازی به ضربات پنالتی کشیده شود اما باور کنید از قبل برنامه ای نداشته و اصلا دنبال وقت کشی و این حرف‌ها نبودیم.

 ساکت الهامی و هاروت آبراهیمیان سرمربی و مربی گلرهای نساجی مازندران پیش از آغاز ضربات پنالتی حرف خاصی به تو نزدند؟

بیشتر صحبت‌های روحی و روانی باهاروت مربی گلرهای نساجی حرف زدیم. او برای من فقط مربی گلری نیست بلکه دوست و رفیقم است. از لحاظ فنی هم به سبک مربیان روس کار می‌کند که سال‌ها بهترین دروازه‌بان‌های دنیا را داشته اند. ۵ سال من در روسیه بازی کردم و خیلی باهاروت هماهنگ و راحت تمرین می‌کنم. جا دارد تشکر ویژه ای هم از او داشته باشم که با تمام وجودش من و بقیه گلرها را تمرین می‌دهد.

 «علیرضا حقیقی پنالتی گیر نیست! این جمله را بعد از بازی با استقلال از زبان برخی خبرنگاران شنیدی و ناگهان طغیان کردی. منظور از اینکه این جمله «حرف مفت یک گلر بازنشسته است» چه کسی بود؟

نمی‌خواهم اسمی‌بیاورم. آن گلر بازنشسته حرفی زده بود که حالا ... اما انتظار من از خبرنگاری که برای تهیه گزارش و مصاحبه به استادیوم آزادی می‌آید بالاتر از این حرف‌هاست. ازآن بدتر مجری و گزارشگر تلویزیونی است که هنوز نمی‌داند من علیرضا حقیقی در ۱۶ سالگی با مهار پنالتی علی دایی در فوتبال ایران مطرح شدم و هنوز و تا آخر عمرم به آن افتخار می‌کنم.

 منظورت محمدرضا احمدی است؟

 من تعجب می‌کنم که بازی استقلال و نساجی مازندران در جام حذفی چه ارتباطی می‌تواند با بازی ایران و عراق در جام ملت‌های آسیا داشته باشد که آقای احمدی می‌گوید «خاطره خوبی از پنالتی‌های حقیقی نداریم!» این کم لطفی با لطف آن بالایی به بهترین شکل ممکن جواب داده شد. شما فکرش را بکنید به جای من یک بازیکن جوان یا عصبانی روبروی خبرنگار مورد نظر ایستاده بود. چه کار می‌کرد و چه جوابی می‌داد؟!

 علیرضا حقیقی آن قدر با تجربه شده که بتواند با چنین سؤالاتی هم کنار بیاید؟

 درست است اما در دنیای فوتبال شما چنین سؤالی را می‌توانید از زلاتان ابراهیموویچ بپرسید؟ اگر به جای من زلاتان بود آن خبرنگار را پودر می‌کرد!

 البته خبرنگار این حق را دارد که هر سؤالی می‌خواهد مطرح کند اما نحوه مطرح کردن یک پرسش شاید ...

 درگذشته خبرنگاران با اطلاعات بیشتری به ورزشگاه می‌آمدند و پخته تر سؤال می‌پرسیدند. مجریان و گزارشگران تلویزیونی ما هم کارآزموده تر بودند اما شما ۱۲۰ دقیقه به علاوه ضربات پنالتی را پشت سرگذاشتید و وارد میسکدزون می‌شوید و با سؤال چالشی آن هم در روز مهار پنالتی و صعود تیم خود مواجه می‌شوید. ناراحت نمی‌شوید؟ من سرجنگ با کسی یا شخصی ندارم اما بهتر است کمی‌منصف باشیم و با اطلاعات و معلومات کافی سؤال بپرسیم.

 زمانی که ضربه سر آرمان رمضانی در آخرین دقایق بازی با استقلال تبدیل به گل شد متوجه خطای مهاجم حریف شدی یا تصور کردی گل خوردی و همه چیز تمام شد؟

کاملا متوجه شدم چون توپ در اختیارمن بود ولی آرمان رمضانی مدافع ما جانملکی را هُل داد و او به من خورد تا به توپ نرسم. رمضانی خودش بهتر از همه می‌داند خطا کرده اما نمی‌دانم چرا آن همه اعتراض کرد؟

 فرهاد مجیدی هم پس از بازی ضمن اعتراض به داور مسابقه عنوان کرد «اگر گل آرمان رمضانی خطا بوده باشد برای همیشه از مربیگری کنار می‌رود.» نظری نداری؟

 به نظرم آقای مجیدی با دیدن فیلم مسابقه به همراه کادرفنی خودش متوجه خطای واضح هُل دادن آرمان رمضانی شده و حرفش را پس خواهد گرفت. آن لحظه پس از حذف جلوی آن همه تماشاگر و جو مسابقه باعث شد آن صحبت را مطرح کند.

فرهاد مجیدی و علیرضا حقیقی ماجرای طول و درازی دارند. استقلال در فصل ۸۹-۹۰ در حالی پا به شصت و نهمین دربی تهران گذاشت که از سال ۱۳۸۴ نتوانسته بود بر رقیب سنتی اش چیره شود. بازی تا دقیقه ۹۰ با تساوی بدون گل دنبال می‌شد که فرهاد مجیدی پا به سن گذاشته همچون جوانی تازه نفس به قلب دفاع سرخ‌ها زد و با جا گذاشتن شیث رضایی و بغل پایی بی نقص با پای غیرتخصصی،پایه گذار اولین برد از چهارگانه استقلالی‌ها با پرویز مظلومی‌شد و... آن روز تو دروازه‌بان پرسپولیس بودی و حالا پس از ۱۱، ۱۲ سال علیرضا حقیقی اسباب شکست تیم استقلال با مربیگری فرهاد مجیدی را فراهم ساخت. این رویارویی را چگونه ارزیابی می‌کنی؟

 من به فوتبال هرگز به چشم انتقام یا دوئل نگاه نمی‌کنم. فوتبال همین است و گاهی اتفاقات به شما کمک می‌کند برنده شوید و گاهی به ضررتان تمام می‌شود. اخلاق من طوری است که یکی دو روز با بردی مثل بازی با استقلال حال می‌کنم بعد همه چیز فراموش می‌شود. باختن هم وجود دارد و باز یکی دو روز ناراحت هستم و سپسس تمام می‌شود و روزی دیگر آغاز خواهد شد. به تیم خوب استقلال هم تبریک می‌گویم که واقعا بازی خوبی ارائه کردند. خیلی ذهنم درگیر این مسائل نیست. ضمن آن که درحال حاضر پیراهن نساجی مازندران را پوشیدم و به شدت هم به آن افتخار می‌کنم.

 هواداران نساجی هم در طول بازی برای تو سنگ تمام گذاشته و حسابی تشویقت کردند. چه صحبتی با آنها داری؟

هواداران نساجی پرشورترین و بهترین هستند. شاید بزرگ‌ترین حسرت همه بچه‌های نساجی این باشد که نمی‌توانیم و نتوانستیم در این فصل در ورزشگاه شهید وطنی قائم شهر و جلوی چشم این عزیزان بازی کنیم. اتمسفری که تماشاگران نساجی در ورزشگاه به وجود می‌آورند وصف ناشدنی است و امیدوارم بتوانیم باز هم این طرفداران با معرفت را در جام حذفی سورپرایز کنیم.

 شاید یکی از قاب‌های زیبای دیدار با استقلال، پس از صعود شما در استادیوم آزادی ثبت شد. حسین خطیر گلر جوان و ذخیره نساجی مازندران، علیرضا حقیقی را قلم دوش کرد و نزد هواداران برد.

حسین خطیر و همه بچه‌های نساجی به من لطف دارند. ما یک تیم همدل هستیم و رمز موفقیت تیم هم همین موضوع است. یک روزی من آقا کریم (باقری) را در بازی دوستانه با برزیل و روز خداحافظی اش قلم دوش کردم و حالا حسین (خطیر) که دروازه‌بان با استعداد و با اخلاقی است این کار را انجام داد که از او ممنون هستم. گفتم که از رأس تیم آقا رضا حدادیان (مالک نساجی مازندران) بگیرید تا اعضای تیم ماساژورها و تدارکات همگی رفیق و همدل هستیم. سرمنشا این رفاقت هم آقای حدادیان است که امیدوارم بتوانیم باز هم درجام حذفی ایشان و هواداران را سورپرایز کنیم.

 علیرضا حقیقی تجربه ۲ قهرمانی جام حذفی با پرسپولیس و یک قهرمانی حذفی در روسیه با روبین کازان را در کارنامه دارد. بی تعارف چند درصد شانس برای قهرمانی نساجی در جام حذفی قائل هستی؟

 البته یک نایب قهرمانی هم با ماریتیمو در لیگ پرتغال دارم. درجواب سؤالت باید بگویم ۵۰ درصد شانس قائلم. فوتبال آبستن حوادث بسیاری است و هر لحظه ممکن است اتفاقی بیفتد که شما گل بخورید یا حذف شوید. فقط یک نکته ای را باید یادآوری کنم که ما اگر جلوی استقلال دو برابر تلاش کردیم باید مقابل مس کرمان ۱۰ برابر بدویم و انشاالله چنانچه به فینال رسیدیم ۲۰ برابر تا به هدف برسیم. ما الان به نیمه نهایی رسیدیم و دستمان هنوز به جامی‌نرسیده است.

می‌دانستی با مهار پنالتی آمانوف و حذف استقلال با یک تیر دو نشان زدی؟ از یک طرف نساجی مازندران را به نیمه نهایی جام حذفی کشور رساندی و از طرف دیگر دوباره محبوب هواداران پرسپولیس شدی و درفضای مجازی طرفداران این تیم به تو دوباره لقب «پسر پرسپولیس» دادند. ضمن آن که فشار سنگینی را از روی دوش یحیی گل محمدی و کادرفنی پرسپولیس برداشتی.

خدا را شکر می‌کنم این عزت و اعتبار را به من داد. از این بابت خوشحالم و از تمام پرسپولیسی‌ها هم تشکر می‌کنم. همه می‌دانند من از کودکی و نوجوانی عضو تیم پرسپولیس بودم و در ۱۶ سالگی پنالتی علی آقا دایی را گرفتم که گفتم همه عمر به آن افتخار می‌کنم. الان هم که ۳۳ ساله شدم باز به من می‌گویند «پسر پرسپولیس» و این برایم باعث غرور و افتخار است.

 درست است که تابستان سال ۱۳۹۹ و پس از درخشش در ترکیب نساجی مازندران تا یک قدمی بازگشت به پرسپولیس هم پیش رفتی اما نتوانستی به تیم محبوبت برگردی. توضیحی می‌دهی؟

یک صحبت‌هایی شد ولی رسمی‌و از طرف باشگاه نبود. همه چیز در قالب پیغام و پسغام بود البته پیشنهاد جدی تر از طرف باشگاه استقلال و آقای احمد سعادتمند مدیرعامل وقت این باشگاه بود.

 چرا به جلسه با مدیرعامل استقلال رفتی اما به این تیم نرفتی؟

به هر حال آقای سعادتمند با من تماس گرفته و دعوت کرده بود به دفترش بروم. به احترام ایشان رفتم اما تلفنی هم گفته بودم تمام وجود و حتی روح من هم قرمز است. در جلسه حضوری هم حرف خودم را تکرار کردم و گفتم که استقلالی شدن من محال و غیرممکن است.

 ظاهرا داوود فنایی مخالف پرسپولیسی شدن تو بود اما پس از منتفی شدن حضورت در پرسپولیس مصاحبه ای انجام ندادی و همیشه هم قبل بازی‌های پرسپولیس سمت یحیی گل محمدی و داوود فنایی برای رخصت گرفتن می‌رفتی. چرا؟

 آن زمان هم مصاحبه کردم و گفتم این حق کادرفنی پرسپولیس یا هر تیم دیگری است که نفرات مورد نظر خودشان را انتخاب کنند. من به عنوان یک بازیکن حرفه ای نباید خودم را تحمیل کنم ضمن آن که آقا یحیی و آقا داوود پیشکسوت من و از بزرگان پرسپولیس بوده و هستند. درست و حرفه ای نیست که اگر چیزی باب میل من نباشد بخواهم اعتراض کنم یا جنجال به راه بیندازم. همان موقع و همین الان هم برای آقا یحیی و پرسپولیس آرزوی موفقیت می‌کنم.

 گل گهر سیرجان تجربه بدی برای علیرضا حقیقی نبود؟

 اصلا و ابدا! اتفاقا تجربه خوبی در کنار آقای امیر قلعه نویی که پرافتخارترین مربی لیگ برتر است کسب کردم. شاید ازآن تیم همه جام می‌خواستند و این فشار مضاعفی به ما وارد می‌کرد اما در مجموع تجربه خوبی بود.

 انگار تیم نساجی به تو می‌سازد و چه در لیگ نوزدهم و چه فصل جاری در این تیم فوق العاده بودی. قبول داری؟

 من همیشه همین بودم و سعی کردم حرفه ای تمرین و حرفه ای بازی کنم. نساجی مازندران تیم پرطرفداری است و به پوشیدن پیراهن آن افتخار می‌کنم اما در هر تیمی بودم تمام وجودم را گذاشتم.

 به بازگشت به پرسپولیس فکر می‌کنی؟

 من در حال حاضر بازیکن تیم دوست داشتنی و پرطرفدار نساجی هستم و به تنها چیزی که فکر می‌کنم نساجی مازندران است. از لحاظ حرفه ای هم درست نیست تا پایان فصل به تیم دیگری فکر کنم.

 به فرض اگر پرسپولیس به تو پیشنهاد بدهد چه طور؟

در مورد چیزی که اتفاق نیفتاده نه فکر می‌کنم و نه می‌توانم در موردش حرف بزنم. درحال حاضر تمام تمرکز من روی نساجی مازندران است.

پس از جام ملت‌های ۲۰۱۵ آسیا و حذف تیم ایران در ضربات پنالتی مقابل عراق، دیگر علیرضا حقیقی در تیم ملی کمرنگ و کمرنگ تر شد. در سال‌های اخیر هم که اصلا دعوت نشدی. در این داستان چقدر خودت را مقصر می‌دانی؟

بهتر است بگویید علیرضا حقیقی را کمرنگ تر کردند! این سناریو از جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل کلید خورد. هیچ کس بعد از بازی با عراق در مورد اشتباه عجیب داور در اخراج مهرداد پولادی بازیکن کلیدی ما حرفی نزد. ما از دقیقه ۲۰ ده نفره شدیم و کسی نگفت ۱۰۰ دقیقه ما با یک بازیکن کمتر بازی کردم. ۳ بازی اول را هم من کلین شیت کردم و بعد همه چیز سر من خراب شد. همه گفتند چرا علیرضا حقیقی حتی یک پنالتی نگرفت؟ شما  کپا آریسابالاگا دروازه‌بان اسپانیایی و گرانقیمت چلسی را به خاطر دارید که تبدیل به سوژه اصلی بازی فینال جام اتحادیه شد. او جایگزین ادوارد مندی در آخرین دقایق وقت‌های اضافه بازی مقابل لیورپول شد تا در ضربات پنالتی به تیمش کمک کند.

اما این تصمیم توماس توخل سرمربی چلسی یا نتیجه معکوس مواجه شد چرا که آبی‌ها زمانی باختند که کپا نه تنها هیچ پنالتی‌ای را مهار نکرد بلکه ضربه پنالتی آخر تیمش را نیز به آسمان زد تا بازی به سود لیورپول به پایان برسد. همچنین داوید دخیا که درفینال یورو لیگ مقابل ویا رئال از ۱۰ ضربه پنالتی حریف حتی یکی را مهار نکرد و خودش هم آخرین پنالتی را خراب کرد تا قهرمانی از دست منچستر یونایتد خارج شود. آیا این دو گلر را نابود کردند؟ چرا با من آن برخورد را کردند؟

تیم ملی ایران در جام ملت‌های گذشته مقابل ژاپن ۳ گل روی اشتباهات فردی خورد ولی آن همه هجمه ای که به من وارد شد را کسی متحمل نشد. نمی‌گویم چرا به دیگران حمله نکردند، نه! منظورم دوستان همکار شماست که هنوز و آن هم پس از صعود ما مقابل استقلال حرف از پنالتی‌های جام ملت‌های آسیا می‌زنند.

 البته آن زمان کارلوس کی‌روش بارها به تو هشدار داده بود که باید در تیمی بازی کنی که فیکس باشی. درست است؟

من در پرتغال بازی می‌کردم که البته قرضی از روبین کازان رفته بودم. آقای کی‌روش هم به هر حال تحت تأثیر همان جوی که ساخته بودند قرار می‌گرفت. طبیعی بود و یک بار، دوبار، چند بار نادیده می‌گرفت نوشته‌ها یا حرف‌های دوستان را؟ یک جلسه خصوصی هم با آقای کی‌روش داشتم و شرایط را توضیح دادم که گلر اول روبین کازان دروازه‌بان فیکس تیم ملی روسیه است. پیشنهادی هم درآن زمان از پرسپولیس داشتم اما نظر سرمربی تیم ملی این بود که من خارج از ایران بازی کردم و به لیگ برتر کشورمان برنگردم.

یعنی کارلوس کی‌روش خیلی شفاف و رُک به تو گفت که حق نداری در پرسپولیس بازی کنی؟!

 نه، نه! (دو بار تکرار می‌کند) منظورش این بود که به نفع خودم است که در اروپا بازی کنم چون توانش را دارم.

 تو چند سال سابقه کار با کارلوس کی‌روش را داری. می‌توانی در خصوص ویژگی‌های این مربی مطرح برای خوانندگان ما بگویی؟

من حدود ۷ سال با ایشان کار کردم و خیلی چیزها یاد گرفتم. کارلوس کی‌روش یک مربی فنی، کاردان و بسیار منظم و با دیسیپلین است. در زمین و مستطیل سبز بسیار جدی بود و با هیچ کس شوخی نداشت. روی کیفیت لباس، زمین تمرین و همه چیز نظارت و وسواس داشت و اجازه نمی‌داد چیزی کم و کسر داشته باشیم.

مهم‌ترین درسی که از کی‌روش آموختی؟

 انضباط و جدیت در کار را یاد گرفتم که مهم‌ترین اصل فوتبال حرفه ای است.

کارلوس کی‌روش به تو گفت که باید در اروپا هم فیکس باشی تا دعوت شوی ولی اسکوچیچ این حرف را به نیازمند، عابدزاده و بیرانوند نزده است. نظرت چیست؟

اول ازهمه باید بگویم بازی کردن در اروپا برای یک گلر آسیایی و به ویژه ایرانی بسیار سخت و دشوار است. به نظر من الان آقای اسکوچیچ برخورد درستی با علیرضا بیرانوند و پیام نیازمند دارد چون خوب می‌داند این دو چه کار سختی در اروپا دارند. آن زمان اما رسانه‌ها و گزارشگران تلویزیونی علیه من انتقاد می‌کردند که چرا در اروپا فیکس نیست و به هر حال خواه ناخواه آقای کی‌روش تحت تأثیر قرار می‌گرفت.

تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می‌کنم/ مدیرعامل استقلال به من پیشنهاد آبی‌پوش شدن داد/ ادعای خوش‌تیپی ندارم اما چوبش را خوردم!

بگذریم! بی شک بهترین خاطره فوتبالی تو در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل رقم خورد. فکرش را می‌کردی ناگهان در جام جهانی تبدیل به یک سلبریتی شده و خوش‌تیپ‌ترین بازیکن جام شوی؟

 نه، از این خبرها هم نبود و حداقل من چنین ادعایی ندارم. تمام فکر و ذکر من در آن رقابت‌ها بازی کم اشتباه در مقابل نیجریه، آرژانتین و بوسنی بود.

 تیپ و لباس تو در آن تورنمنت را چه کسی انتخاب کرد؟

قبل از سفر به جام جهانی شرکت آل اشپورت ازمن دعوت به عمل آورد تا لباسم را انتخاب کنم. درجلسه ای که داشتیم من تصمیم گرفتم رنگ مشکی را برای لباس و دستکش خودم انتخاب کنم.

یک شوخی هم در طول مسابقات شده بود که علیرضا حقیقی چه مارک ژل به سرش می‌زند که موهایش در طول مسابقه اصلا تکان نمی‌خورد؟!

 (می‌خندد) ژل معمولی می‌زدم که فقط موهایم داخل چشمانم نرود ولی این حرف‌ها بود دیگر!

 شنیدیم دختران برزیلی و خارجی زیادی در طول مسابقات از تو خواستگاری کردند. آن اخبار درست بود؟ این موضوع دستمایه شوخی همبازیانت نشد؟

شاید همبازیانم شوخی می‌کردند اما من خودم هوادار بودم و آنها را درک می‌کردم. هرگز به طرفدارانم نخندیدم یا آنها را به خاطر به قول شما خواستگاری یا گل‌هایی که می‌فرستادند مسخره نکردم. شاید اتاق من در هتل محل اقامت تیم ایران در جام جهانی پُر از گل می‌شد ولی این موضوع را هم لطف خدا می‌دانستم. نه مغرور شدم و نه رفتاری خارج از عرف نشان دادم.

 ظاهرا کادوهای زیادی هم به آدرس هتل تو ارسال می‌شد؟

گفتم که تمرکز من روی بازی‌های تیم ملی بود. ضمن احترامی‌که برای طرفداران قائل بوده و هستم خیلی خودم را درگیر این داستان نمی‌کردم.

 علیرضا حقیقی نان تیپ و قیافه اش را خورده است؟

گفتم که در این زمینه من ادعایی ندارم اما بیشتر از این موضوع ضرر کردم و چوبش را خوردم!

 در مورد زنده یاد ناصر حجازی هم خودش و هم دیگران می‌گویند به خاطر تیپ و قیافه اش متضرر شد؟

 ما کجا و مرحوم ناصرخان کجا؟ ناصرخان حجازی الگوی من بود. یک روز به من گفت یا اروپا بازی کن یا فوتبال را ببوس و بگذار کنار. هرگز آن نصیحت ناصرخان را فراموش نخواهم کرد.

 فکر می‌کنی همان اخبار جام جهانی و خوش‌تیپ‌ترین شدن علیرضا حقیقی به تو آسیب زد؟

- دست من نبود انتشار آن اخبار ولی خیلی به ادامه کارم آسیب زد. بعدها متوجه این موضوع شدم.

 بعد از جام جهانی هم پیشنهادات خوبی از لیگ‌های معتبر اروپایی داشتی که روبین کازان مانع شد؟

 از سلتاویگو و وستهام پیشنهادات خوبی داشتم اما مسئولان روبین کازان مانع تراشی کردند. اول پول زیاد خواستند و بعد گفتند قرضی علیرضا حقیقی را می‌دهیم. جالب آن که دو هفته بعد درحالی برکنار شدند که سلتا ویگو و وستهام گلرهای خودشان را خریده بودند!

 الان که فکر می‌کنی حسرت آن روزها و این دو پیشنهاد را نمی‌خوری؟

 در زندگی حسرت هیچ چیزی را نخورده و نخواهم خورد. گاهی با آقا مسعود (شجاعی) هم اتاقم در نساجی که در تیم ملی هم اتاق بودیم صحبت می‌کنیم اما حسرت هرگز! این هم جزو اتفاقات فوتبال است. در فوتبال برد و باخت وجود دارد ولی آنچه حائز اهمیت است حرفه ای بودن و احترام متقابل است. من از بازی اخیر خودمان و استقلال لذت بردم. بازی تمام شد، استقلالی‌ها حذف شدند اما یک حرف زشت یا توهین از زبان هواداران آنها در ورزشگاه نشنیدم. تماشاگران نساجی و استقلال فقط تیم‌های خود را تشویق کردند و صحنه قشنگی در ذهن من رقم زدند که مثل تماشاگران اروپایی برنده و بازنده به هم احترام گذاشته و بدون حاشیه و جنجال استادیوم را ترک کردند. امیدوارم روزی فرا برسد که پس از پایان تمام مسابقات در فوتبال ایران شاهد چنین صحنه‌هایی باشیم.

 نظرت درباره دراگان اسکوچیچ سرمربی فعلی تیم ملی چیست؟

 خارج از فوتبال برخوردهایی با ایشان داشتم و آقای اسکوچیچ را یک مربی پُر و به روز دیدم. نتایج تیم ملی با ایشان هم گواه خیلی چیزهاست. کارنامه اش مشخص است و وظیفه همه ماست تا پایان جام جهانی از ایشان حمایت کنیم.

 تا به حال هیچ گلر ایرانی دو جام جهانی را تجربه نکرده است. چقدر امیدواری این اتفاق برای تو بیفتد؟

 امید زیادی دارم اما تنها کاری که از دستم برمی‌آید تلاش کردن است. اگر آقای اسکوچیچ مرا دعوت کند مثل یک سرباز در خدمت تیم ملی هستم و در غیر این صورت هم برای موفقیت تیم کشورم دعا می‌کنم. اینجا پای اسم ایران وسط است و مسئله شخصی نیست. همه دوست داریم و آرزو می‌کنیم نام ایران بالا و بالاتر برود.

تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می‌کنم/ مدیرعامل استقلال به من پیشنهاد آبی‌پوش شدن داد/ ادعای خوش‌تیپی ندارم اما چوبش را خوردم!

 چند سؤال تلگرافی داریم. موافقی؟

 در خدمتم!

 علی دایی؟

برند فوتبال ایران

 علی کریمی؟

 جادوگر رُک گو

 مرحوم مجید سبزی؟

همیشه یادش هستم

 زنده یاد ناصر حجازی؟

 الگو

 کریم باقری؟

 کریم خان!

 کارلوس کی‌روش؟

 مربی با دیسیپلین

 دراگان اسکوچیچ؟

موفق و به روز

 جام جهانی ۲۰۱۴؟

 کلی خاطره!

 جواد نکونام؟

 کاپیتان همه چیز تمام

 سید جلال حسینی؟

صخره!

یحیی گل محمدی؟

 موفق و جنتلمن

 علی پروین؟

 سلطان

 مسعود شجاعی؟

 بنویسید گوگولی مهربون! (هرچه می‌گویم کلمه یا جمله دیگری را انتخاب کند اما با اصرار از من می‌خواهد همین را بنویسم. ببخشید آقا مسعود!)

 تیم ملی؟

 مقدس

 ساکت الهامی؟

 مربی فنی

هاروت آبراهیمیان؟

 ارمنی حرفه ای

 رضا حدادیان؟

رفیق با معرفت

 پرسپولیس؟

 عشق

 نساجی مازندران؟

 لیورپول ایران!

 

دیدگاهتان را بنویسید