235777

شناسنامه تامین مالی صنعت فولاد

فعالان بزرگ زنجیره ارزش صنعت فولاد چه مطالباتی دارند؟

دنیای معدن- سارا اصغری : فولاد به دلیل کاربردهای فراوان خود پس از نفت ‌‌‌وگاز به عنوان دومین صنعت بزرگ جهان شناخته شده که گردش مالی آن حداقل ۹۰۰‌میلیارد دلار در سال اعلام شده است.

شرکت‌های فولادی نیز چه در صنایع بالادست و چه در صنایع پایین‌‌‌دست به گردش مالی بالایی نیاز دارند تا بتوانند با تمام ظرفیت خود در این چرخه باقی بمانند. مشکل کمبود نقدینگی یکی از مشکلاتی است که همواره شرکت‌های فولادی با آن دست به گریبان هستند.

روش‌های مختلفی را می‌توان برای تامین مالی و سرمایه در گردش واحدهای فولادی پیشنهاد کرد. محمدحسین بصیری، مدیرعامل هلدینگ گسترش صنایع و معادن ماهان در گفت‌‌‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» درباره ضرورت تامین نقدینگی واحدهای فولادی عنوان کرد: واحدهای تولید شمش فولاد یا نورد برای تامین نقدینگی خود همواره با مشکلاتی روبه‌‌‌رو هستند. این واحدها بسته به ظرفیت تولید خود بین 300 تا 500‌میلیارد تومان به سرمایه در گردش نیاز دارند تا بتوانند مواد اولیه موردنیاز خود را خریداری کنند تا پس از تولید، درآمد لازم را برای ادامه چرخش تولید کسب کنند.

بصیری در پاسخ به این پرسش که تامین مالی واحدهای فولادسازی معمولا به چه صورت انجام می‌گیرد، عنوان کرد: تامین مالی واحدهای فولادسازی یک فرآیند پیچیده به‌‌‌شمار می‌رود. فروش سلف، انتشار اوراق سلف استاندارد موازی، اوراق صکوک، اوراق اجاره، تسهیلات بانکی و... از مهم‌ترین روش‌های تامین مالی محسوب می‌‌‌شوند که در این میان تسهیلاتی که بانک‌ها ارائه می‌دهند با نرخ بهره‌‌‌های بالا همراه هستند، از همین رو بهره‌‌‌های بالای 25‌درصد از جذابیت چندانی برای واحدهای فولادسازی به‌‌‌شمار نمی‌‌‌روند، چراکه حاشیه سود این واحدها به 25‌درصد نمی‌رسد که دریافت آن به‌‌‌صرفه نخواهد بود.

وی با اشاره به این موضوع که دولت از تولیدکنندگان با قاطعیت مالیات دریافت می‌کند، گفت: دولت‌‌‌ها باید نگاه توسعه‌‌‌ای به کشور داشته باشند و در این جهت لازم است که ضمن حمایت؛ زیر بال و پر تولیدکنندگان را بگیرند و زمانی که تولیدکنندگان در بازار بزرگ و قدرتمند شدند، از آنها مالیات دریافت کند.

مدیرعامل هلدینگ گسترش صنایع و معادن ماهان در ادامه خاطرنشان کرد: کار تولیدکننده مانند کاشتن یک نهال است که این نهال نیاز به توجه دارد که پس از بزرگ شدن می‌تواند هم خود منتفع شده و هم دولت می‌تواند از طریق دریافت مالیات از این واحدها منتفع شود. بنابراین ضروری است که دولت‌‌‌ها با در نظر داشتن تمهیدات و مکانیزم‌‌‌های پشتیبانی موثر در مورد اخذ مالیات، ضمن حمایت از تولیدکنندگان موجبات توسعه پایدار را فراهم کنند.

بصیری با اشاره به این موضوع که واحدهای تولیدی به دلیل نداشتن نقدینگی کافی ناگزیر به انجام کار به ‌‌‌صورت تهاتر محصول با مواد خام مصرفی هستند، خاطرنشان کرد: برای نمونه واحدها به تهاتر آهن اسفنجی با میلگرد اقدام می‌کنند که به نوعی این روش، روش کارمزدی محسوب می‌شود، از این رو چنین روش‌هایی سود چندانی به همراه نخواهند داشت، اما برخی واحدها برای بقای خود، ناگزیر به انجام چنین تهاتری هستند.

حمایت‌‌‌های ملی

29 (3)

 همچنین زکریا نایبی کارشناس فولاد در گفت‌‌‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» در خصوص میزان سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد عنوان کرد: واحدهای فولادسازی در کل نیاز به سرمایه‌گذاری بالایی دارند، البته اینکه یک واحد در چه مرحله‌‌‌ای از زنجیره فولاد قرار دارد یا این موضوع که چه نوع فناوری در ‌‌‌آن واحد به کار گرفته می‌شود، سرمایه‌گذاری آن نیز متفاوت خواهد بود؛ برای نمونه برای تولید هر تن شمش فولاد در فناوری کوره بلند نیاز به حدود ‌هزار دلار سرمایه‌گذاری است؛ اما از آنجا که فناوری کوره بلند در ایران چندان مناسب نیست، زیرا به زغال‌سنگ و کک بالایی نیاز دارد، فناوری احیای مستقیم و قوس الکتریکی فناوری بهتری به‌‌‌شمار می‌رود، زیرا این نوع فناوری نیاز بیشتری به گاز دارد و برای کشور ما مناسب‌‌‌تر است. هزینه ثابت دیگر برای ایجاد یک واحد فولادسازی مربوط به این موضوع است که بخواهیم فناوری را از چه کشوری وارد کنیم. به‌‌‌صورت کلی برای تولید هر تن شمش در فرآیند احیای مستقیم (واحدهای پایانی آن) بین 300 تا 500 دلار به سرمایه‌گذاری نیاز است. احداث یک واحد با ظرفیت یک‌میلیون تن به 300 تا‌500‌میلیون دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد.

نایبی در ادامه با اشاره به این موضوع که پس از سرمایه‌گذاری ثابت برای احداث یک واحد کارخانه فولادسازی نیاز به گردش مالی و تامین نقدینگی است، خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات واحدهای کارخانه‌‌‌های فولادسازی در کشور این موضوع است که همه نقل و انتقال‌‌‌ها به‌‌‌صورت نقدی انجام می‌شود و حتی خریدها به‌‌‌صورت سلف انجام می‌گیرد، به این معنا که برای تامین خرید یک کالای موردنیاز ابتدا باید پول آن پرداخت شود که پس از مدتی (معمولا یک ماه) کالا به دست تولیدکننده می‌‌‌رسد؛ این در حالی است که یک واحد تولیدکننده شمش حدود 40 نوع ماده اولیه از جمله آهن اسفنجی، قراضه، انواع کربن (افزا)، انواع فروآلیاژ، انواع سرباره، الکترود، انواع نسوز و... نیاز دارد. به این معنا که برای تولید شمش باید این مواد اولیه موردنیاز را تامین کرد. حدود 88‌درصد قیمت تمام‌‌‌شده فولاد قیمت مواد اولیه و مصرفی است و 12‌درصد نیز شامل حقوق ، مالیات و هزینه انرژی می‌شود. با احتساب این هزینه‌‌‌ها، فولادسازی بین 5تا 6‌درصد سود به همراه خواهد داشت. البته باید یادآور شد که پس از عبور از نقطه سر به سر، سودآوری یک واحد فولادسازی به‌‌‌صورت قابل‌‌‌توجهی افزایش پیدا می‌کند، از همین‌‌‌رو هر اندازه میزان تناژ یک واحد فولادسازی بالاتر باشد، سودآوری بیشتری نیز خواهد داشت.

وی در ادامه با تاکید بر این موضوع که واحدهای فولادسازی با مشکل تامین نقدینگی روبه‌‌‌رو هستند، گفت: مشکل تامین نقدینگی واحدهای فولادسازی در حقیقت به تامین مواد اولیه بازمی‌گردد، از آنجا که تمام مواد اولیه باید به‌‌‌صورت نقدی خریداری شود، گردش مالی بالایی می‌خواهد تا این نیاز را برطرف کند. برای نمونه یک واحد با ظرفیت یک‌میلیون تن در سال، هر روز باید 4‌هزار تن شمش و هر ماه باید 100‌هزار تن شمش تولید کند (اگر هر ماه را 25 روز و یک سال را 300 روز کاری در نظر بگیریم) تا ظرفیت تولید این واحد به یک‌میلیون تن در سال برسد. با احتساب قیمت محصول هر تن 15‌میلیون تومان، این کارخانه روزی 60‌میلیارد تومان فروش خواهد داشت که البته باید این موضوع را در نظر داشت که 88‌درصد آن یعنی حدود 53‌میلیارد هزینه و گردش مالی این مجموعه است؛ 7‌میلیارد تومان نیز هزینه حقوق، مالیات و مصرف انرژی است و میزان اندکی نیز سود باقی خواهد ماند. این نقطه را نقطه سر به سر می‌‌‌نامند، اگر این کارخانه ظرفیت خود را افزایش دهد، میزان سوددهی آن نیز افزایش پیدا خواهد کرد.

این کارشناس فولاد در پاسخ به این پرسش که تامین مالی واحدهای فولادسازی در ایران معمولا به چه صورت انجام می‌گیرد، گفت: در ایران دو دسته کارخانه‌‌‌های فولادسازی وجود دارد، برخی کارخانه‌‌‌ها ابرکارخانه‌‌‌ به‌‌‌شمار می‌‌‌روند، مانند فولاد مبارکه یا فولاد خوزستان که زنجیره تولید از معدن تا محصول را در اختیار دارند، از همین‌‌‌رو پشتوانه لازم را برای تامین گردش مالی خود دارا هستند؛ اما در مقابل کارخانه‌‌‌هایی که زنجیره کامل تولید را در اختیار ندارند، برای تامین مواد اولیه معمولا با مشکل روبه‌رو می‌‌‌شوند. این روزها نیز با توجه به اینکه قیمت مواد اولیه به‌‌‌صورت آزاد محاسبه می‌شود و در مقابل محصول نهایی به‌‌‌صورت دستوری ارزان فروخته می‌شود، تولیدکننده با مشکل تامین نقدینگی رو به ‌‌‌رو می‌شود. برای نمونه طی چند وقت اخیر ما شاهد بودیم که قیمت قراضه در بازار سه برابر شده، این در حالی است که قیمت شمش سه برابر افزایش پیدا نکرده است، زیرا قیمت قراضه با سیستم آزاد رشد پیدا کرده، اما قیمت شمش به‌‌‌صورت دستوری پایین نگه داشته شده است.

نایبی در ادامه عنوان کرد: ‌‌‌ واحدهای کوچک با مشکل تامین نقدینگی روبه‌‌‌رو هستند، از این رو با تمام ظرفیت خود کار نمی‌‌‌کنند. وی در ادامه با تاکید بر این موضوع که صنایع فولاد در هر کشوری یک صنعت ملی به‌‌‌شمار می‌‌‌روند، تصریح کرد: فولاد یکی از شاخص‌‌‌های توسعه‌‌‌یافتگی برای کشورها به‌‌‌شمار می‌رود. ایران نیز دهمین تولیدکننده فولاد در جهان است. از این رو باید حمایت لازم را برای تامین نقدینگی این واحدها به‌‌‌عمل آورد، چنانچه طی سال‌های گذشته شاهد بودیم که آمریکا برای حمایت از واحدهای فولادسازی خود در برابر واردات فولاد چین تعرفه بالا برای فولاد این کشور وضع کرد.

این کارشناس فولاد ادامه داد: حمایت از صنایع سنگین جزو وظایف دولت‌‌‌ها به‌‌‌شمار می‌رود. البته در ایران بانک‌ها هرچند ممکن است که تسهیلاتی ارائه بدهند، اما با سودهای 30‌درصد این نوع تسهیلات‌‌‌دهی دیگر نمی‌تواند تسهیلات به‌‌‌شمار رود. با این رویه بانک‌هاست که آنها صاحب ملک و کارخانه‌‌‌های بسیاری شده‌‌‌اند، در حالی که این انتقاد همواره بر آنها وارد است که آنها نباید به سمت بنگاه‌‌‌داری پیش بروند.

نایبی در پایان خاطرنشان کرد: ‌‌‌ یکی از روش‌های حمایت دولت‌‌‌ها از صنایع سنگین، به ‌‌‌ویژه در صنعت فولاد، حمایت از صندوق توسعه ملی و سپرده‌‌‌های ملی است که بازپرداخت آن همراه با سودهای بالا نباشد.

حمایت صنایع بالادست از صنایع پایین‌‌‌دست

 یکی از بخش‌‌‌هایی که همواره با تامین نقدینگی همراه هستند، بخش پایین‌‌‌دست فولاد به‌‌‌شمار می‌‌‌روند، از آنجا که این واحدها معمولا کوچک هستند و جزو بخش خصوصی هستند، تامین سرمایه در گردش آنها همراه با چالش‌هایی است. کسانی که در صنایع پایین‌‌‌دست فولاد مشغول به کار هستند، معتقدند که با توجه به سرمایه‌‌‌ای که صنایع بالادست در اختیار دارند، به‌‌‌راحتی می‌توانند از صنایع پایین‌‌‌دستی خود در جهت تامین گردش مالی حمایت لازم را به عمل آورند. در این راستا مصطفی عبداللهی، مدیرعامل شرکت گروه صنعتی نورد فولاد تهران گرم فلز در گفت‌‌‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» عنوان کرد: برای هر واحد تولیدی در پایین‌‌‌دست صنعت فولاد سرمایه در گردش به صورت استاندارد باید به مدت سه ماه تامین شود. البته این مدت برای واحدهای داخلی به یک ماه می‌رسد. برای نمونه در نظر داشته باشید که یک واحد تولیدی نورد ماهانه 20‌هزار تن تولید داشته باشد، برای تولید این میزان این واحد باید حدود 260‌میلیارد تومان سرمایه در گردش داشته باشد.

عبداللهی در پاسخ به این پرسش که بیشتر واحدهای پایین‌‌‌دست در زنجیره فولاد به چه روشی تامین مالی می‌کنند، عنوان کرد: این واحدها برخی از طریق بانک‌ها تامین نقدینگی می‌کنند و برخی واحدها نیز خود تامین‌‌‌کننده هستند. اما باید این موضوع را در نظر گرفت که نرخ بهره بانک‌ها برای این واحدها که معمولا واحدهای کوچک‌تر و بخش خصوصی هستند، بسیار بالاست و همراه با صرفه اقتصادی نخواهد بود.

وی در پاسخ به این پرسش که چه راهکارهایی برای گردش در سرمایه واحدهای پایین‌‌‌دست در صنعت فولاد می‌توان پیشنهاد داد، عنوان کرد: صنایع بالادست در صنعت فولاد معمولا در کشور ما جزو شرکت‌های بزرگ محسوب می‌‌‌شوند که این شرکت‌ها یا بخش دولتی یا بخش خصولتی به‌‌‌شمار می‌‌‌روند و از آنجا که سرمایه در گردش بالا و کلانی دارند، می‌توانند به ‌‌‌صورت اعتباری گردش مالی صنایع پایین‌‌‌دست را تامین کنند و این اعتبار برای واحدهای پایین‌‌‌دست بهتر خواهد بود تا اینکه بخواهند از بانک‌ها تسهیلات دریافت کنند، چراکه با نرخ بهره بالای بانک‌ها، این تسهیلات به هیچ‌‌‌ وجه به‌‌‌صرفه نخواهد بود، این در حالی است که بانک‌های خارجی برای شرکت‌های تولیدکننده شمش خود تسهیلات با نرخ بهره پایین در نظر می‌‌‌گیرند که بعضا نرخ بهره آنها به 4‌درصد در سال می‌‌‌رسد.

عبداللهی در ادامه تاکید کرد: اگر صنایع بالادست به ‌‌‌صورت اعتباری گردش مالی صنایع پایین‌‌‌دست را تامین کنند، به‌‌‌تدریج این سرمایه در گردش به خود صنایع بالادست نیز تزریق شده و بدون شک با این روش توانایی صنایع پایین‌‌‌دست نیز ارتقا خواهد یافت. این روش در این روزها که با کاهش قیمت‌های جهانی رو‌به‌‌‌‌رو هستیم، بسیار امکان‌‌‌پذیر است.

مدیرعامل شرکت گروه صنعتی نورد فولاد تهران گرم فلز در پاسخ به این پرسش که امکان دارد، واحدهای بالادست خود با مشکل کمبود نقدینگی روبه‌‌‌رو باشند، از این رو ممکن است قادر به تامین اعتباری واحدهای پایین‌‌‌دست نباشند، گفت: معمولا صنایع بالادست سرمایه‌‌‌های کلان دارند، اما ترجیح این واحدها به این سمت و سو است که از مشتریان خود پول نقد دریافت کنند یا تمایل دارند که به سمت صادرات پیش بروند. البته باید این موضوع را در نظر گرفت که طی دو سال گذشته به‌‌‌دلیل بی‌‌‌ارزش شدن پول ملی در کشور، بدیهی است که این واحدها تمایلی به چنین کاری نداشته باشند؛ اما هم‌‌‌اکنون در بازار فولاد به‌‌‌صورت جهانی، شاهد ثبات نسبی قیمت‌ها هستیم و برای واحدهای بالادست این امکان وجود دارد که از واحدهای پایین‌‌‌دست خود حمایت لازم را به عمل آورند.

عبداللهی در پاسخ به این پرسش که واحدهای بالادست نیز ممکن است که با تامین مواد اولیه رو به ‌‌‌رو باشند، از همین‌‌‌رو تامین اعتبار لازم را برای واحدهای پایین‌‌‌دست نداشته باشند، گفت: مهم‌ترین نیاز واحدهای فولادسازی در بالادست، تامین مواد اولیه به ‌‌‌ویژه تامین سنگ آهن است که از این لحاظ با مشکل خاصی رو به ‌‌‌‌‌‌رو نیستند؛ بنابراین اگر کارخانه‌‌‌ای زنجیره کامل تولید را در اختیار داشته باشد، می‌تواند از واحدهای پایین‌‌‌دست حمایت لازم را به‌‌‌ عمل آورد. یک واحد می‌تواند سنگ آهن یک واحد پایین‌‌‌دست خود را تامین کند و یک واحد دیگر می‌تواند گندله و آهن اسفنجی واحد پایین‌‌‌دست خود را تامین کند و این زنجیره حمایتی می‌تواند زنجیره‌‌‌وار ادامه داشته باشد تا به صنایع پایین‌‌‌دست برسد. این اتفاقی است که در تمام کشورهای دنیا روی می‌دهد و صنایع بالادست از صنایع پایین‌‌‌دست حمایت لازم را به عمل می‌‌‌آورند.

حضور در بازار سرمایه

 مجید سعیدیان، مدیرعامل فولاد خرمدشت تاکستان چندی پیش در گفت‌‌‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» درباره رویکردهایی برای تامین مالی صنعت فولاد، عنوان کرده بود: صنعت فولاد یک صنعت مهم و استراتژیک به‌‌‌ شمار می‌رود و این صنعت در کشور ما رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. این صنعت در سطح بین‌المللی نیز همواره بین رتبه‌‌‌های نهم و دهم تولیدکنندگان قرار دارد. با توجه به چنین جایگاهی، بدون شک چنین صنعتی نیاز به گردش مالی بالایی دارد. برای تامین مالی این صنعت در کشور، بانک‌ها حمایت آن‌‌‌‌‌‌چنانی به عمل نمی‌‌‌‌‌‌آورند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: البته در این زمینه بازار بورس می‌تواند به شرکت‌های فولادسازی کمک کند، هرچند بازار بورس نیز نیاز به کار کارشناسی بیشتری دارد. این صادرکننده نمونه در ادامه تاکید کرد: زمانی که با صنعتی روبه‌‌‌رو هستیم که ارزآوری و اشتغال‌زایی بالایی دارد، باید بیش از این از آن حمایت به عمل آورد و با ال‌‌‌‌‌‌سی (اعتبار اسنادی) و ضمانت‌‌‌‌‌‌های داخلی از صاحبان آن حمایت کرد. اگر در این راستا، بانک‌ها نیز حمایت لازم را به عمل بیاورند، می‌توان به آینده این صنعت امیدوار بود.

کلام آخر

صنعت فولاد در زمره صنایع پرهزینه و سرمایه‌‌‌بر به‌‌‌شمار می‌رود که در چرخه تولید نیازمند منابع مالی قابل‌توجه و کافی است. بهای سنگین مواد اولیه، طول دوره تولید و عرضه محصول، زمان لازم جهت واریز و برگشت بهای محصولات همگی از عوامل تاثیرگذار بر نیاز تولیدکننده فولاد به نقدینگی محسوب می‌شود. روش‌های مختلفی از جمله حمایت بانکی، حضور در بازار سرمایه، اوراق قرضه، ال‌‌‌سی داخلی و دریافت حمایت از صندوق‌های توسعه، حمایت صنایع بالادست از صنایع پایین‌‌‌دست و تهاتر و... روش‌هایی به‌‌‌شمار ‌‌‌می‌‌‌روند که واحدهای فولادی از طریق آنها می‌توانند گردش مالی خود را تامین کنند. اما در این میان حمایت خود زنجیره فولاد مرحله به مرحله از صنایع پایین‌‌‌دست می‌تواند بیش از پیش به تامین مالی این واحدها در این زنجیره کمک کند و این امر نیز نیازمند نگاه فراجزیره‌‌‌ای داشتن است که هر حلقه خود را مجزا از سایر حلقه‌‌‌ها در این زنجیره نبیند.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید