270109

دیگر شوکه نمی شویم؛ فقط تماشاگریم

احسان احمدی– هدف نگارنده در این نوشتار بازتاب حال و روز مردم در برابر گرانی های دلار، طلا و… است؛ بدون اینکه توصیه اقتصادی مطرح شود. وقتی قیمت طلا از گرمی ۱۵ میلیون تومان عبور می‌کند و دلار حوالی ۱۴۰ هزار تومان می‌ایستد، انتظار می‌ رود جامعه بلرزد. اما دیگر اینطور نیست. نه خیابان، نه بازار، نه حتی افکار عمومی. این سکوت، نه نشانه ثبات است و نه بلوغ اقتصادی؛ این علامت بی‌حسی مزمن است.

در اقتصاد، جهش‌ های اینچنینی «غیرعادی» تلقی می‌شوند. رشد بیش از ۱۰۰ درصدی قیمت طلا در کمتر از یک سال و جهش چند ده هزار تومانی دلار، حتی در اقتصاد های بحران‌ زده نیز هشدار سطح قرمز محسوب می‌شود. اما در ایران، این اعداد تنها یک خبر روزمره‌اند؛ درست کنار پیش‌بینی هواشناسی و نتایج فوتبال.

مشکل اصلی، خود گرانی نیست. مردم چند دهه است که با اقتصاد تورمی زندگی می‌کنند. مسئله این است که جامعه به نقطه ای رسیده که شوک را از دست داده است. در دهه‌ های گذشته، هر موج افزایش قیمت، واکنش اجتماعی می‌ساخت. اما امروز تورم کمتر خشم تولید می‌کند و بیشتر شاهد پذیرش منفعلانه هستیم و تماشاگریم.

این همان نقطه‌ ای است که از آن به‌ عنوان «عادی‌سازی بحران» یاد می‌کنند. وقتی تورم مزمن می‌شود، قیمت‌ ها دیگر معیار نیستند؛ چراکه انتظارات تورمی فرمان می‌ رانند. مردم نمی‌پرسند چرا دلار گران شد، می‌پرسند تا کجا بالا می‌رود. این تغییر سؤال، یعنی شکست اعتماد.

طلا دیگر دارایی امن نیست؛ پناهگاه اضطراری است. دلار نه ابزار تجارت، که واحد سنجش آینده شده است. هر شهروند، ناخواسته تبدیل به تحلیلگر بازار طلا و ارز شده؛ نه از سر علاقه، بلکه از سر ترس. این وضعیت، نشانه یک اقتصاد سالم نیست؛ نشانه اقتصادی است که مردمش به آن ایمان ندارند.

طی یک سال گذشته، ارزش ریال آنقدر سریع فرسوده شده که اعداد معنا زدایی شده‌اند. میلیون و میلیارد، دیگر بزرگ نیستند. این تورم عددی، به تورم روانی تبدیل شده است؛ مرحله ای که مردم یاد می‌گیرند کمتر فکر کنند، کمتر اعتراض کنند و فقط «سازگار شوند».

اما خطرناک‌ ترین بخش ماجرا همین سازگاری است. جامعه‌ای که به جهش‌ های اقتصادی عادت کند، دیگر اصلاح نمیطلبد. سیاست‌گذار، در نبود واکنش اجتماعی، هزینه‌ای برای تصمیمات غلط نمی‌ پردازد. این چرخه، تورم را بازتولید می‌کند و بی‌ اعتمادی را عمیق‌ تر.

به نظر می رسد سکوت امروز، آرامش نیست؛ خستگی است. خستگی مردمی که سال‌ هاست هر صبح با قیمت جدید بیدار می‌شوند و هر شب با آینده‌ ای نامعلوم می‌خوابند و شاید نگران‌ کننده‌ ترین واقعیت امروز این باشد که دلار ۱۴۰ هزار تومانی، دیگر حتی خبر داغ هم نیست!

 

دیدگاهتان را بنویسید