264621

در دل تاریکی، چراغِ همدلی روشن ماند

دنیای معدن: در تاریک‌ترین شب‌ها، نوری که از همدلی می‌تابد، هرگز خاموش نمی‌شود. حمله اسرائیل به ایران، نه یک پایان، که آغاز آزمونی بزرگ بود؛ آزمونی که در آن، هر ایرانی به‌سان سربازی ایستاد و ثابت کرد دفاع از میهن، تنها در میدان جنگ نیست. در بیمارستان‌ها، کارخانه‌ها، اتاق‌های کنترل و حتی سکوت دعاها، جنگی دیگر درگرفت؛ جنگی که در آن، پیروزی را با «هم‌بودن» معنا کردیم. این، روایت آن ایستادگی است…

به گزارش دنیای معدن، تاریخ، همیشه با روزهای آرام نوشته نمی‌شود. گاهی با انفجار، آتش، و چشم‌هایی که به آسمان دوخته شده‌اند، مسیرش عوض می‌شود. روزهایی هستند که فقط برای ثبت در تقویم نمی‌آیند؛ می‌آیند تا یک ملت را محک بزنند، تا عیار ایستادگی‌اش را نشان دهند.

و روزهایی که پشت سر گذاشتیم، از همین دست بود.

حمله مستقیم رژیم اسرائیل به خاک ایران، نه ‌فقط یک اتفاق نظامی، بلکه یک تهدید روانی و ملی بود؛ آزمونی برای همه ما — از سربازان میدان جنگ گرفته، تا مدیران، پزشکان، مهندسان، مادران و حتی کودکان این سرزمین.

در آن لحظات سخت، ایران تنها نبود. ایران، ما بودیم.

همه ما.

کسی که لباس رزم بر تن داشت، کسی که در بیمارستان بیدار ماند، کسی که در پروژه‌ای حیاتی شب را به صبح رساند، کسی که آرامش سازمانی را حفظ کرد، و حتی کسی که تنها دعا کرد.

در دل این بحران، ما در ایریتک نیز، فارغ از جایگاه سازمانی، نقشی بر عهده داشتیم.

ایستادگی ما، شاید در خطوط مقدم جنگ نبود، اما در حفظ ثبات در پروژه‌ها، امیدبخشی به همکاران، و ادامه مسیر توسعه صنعتی نمود پیدا کرد.

معاونین و مدیران ما، کارشناسان فنی، مهندسین و مدیران پروژه و حتی همکاران پشتیبانی و انتظامات ، در روزهای التهاب، کاری کردند که سازمان نلرزد؛ که جریان تولید و امید قطع نشود.

در چنین لحظاتی، ارزش‌هایی چون تعهد، همکاری، همدلی و وفاداری سازمانی نه در تابلوها، بلکه در رفتارها متجلی می‌شوند. و این همان نوری‌ست که از دل بحران برخاست؛ نوری که مسیر آینده را روشن‌تر می‌کند.

ما دیدیم که دفاع فقط با اسلحه نیست. گاهی دفاع، همان تصمیمی‌ست که در سکوت گرفته می‌شود. همان پیچی که سفت می‌شود تا پلنتی فعال بماند. همان برنامه‌ای که در دل بی‌خوابی نوشته می‌شود تا پروژه عقب نیفتد. گاهی جنگ، در اتاق کنترل اتفاق می‌افتد؛ در گزارش روزانه‌ی کارگاهی که باید به موقع برسد، در کامیونی که باید با امنیت بار بزند، در هماهنگی تیمی که حتی زیر فشار، از هم نمی‌پاشد.

همکاران عزیز،

ما به‌عنوان بخشی از بدنه تولید ملی، نه فقط تماشاگر شرایط بودیم، بلکه مشارکت‌کننده بودیم.

ما نشان دادیم که سازمانی ریشه‌دار، در طوفان خم نمی‌شود. بلکه محکم‌تر می‌ایستد، و ستون دیگران می‌شود. این روزها فراموش نخواهد شد — نه از سر دلهره، بلکه از سر افتخار.

در کنار همه دل‌نگرانی‌ها، آن‌چه درخشان باقی ماند، باور به یک چیز بود:

ما هستیم، چون کنار هم هستیم.

باشد که این همدلی، پس از بحران نیز، همچنان در تار و پود سازمان ما جریان داشته باشد؛

در پروژه‌ها، در روابط انسانی، و در ساختن فردایی آرام‌تر برای ایران

میلاد باقری وانانی

دیدگاهتان را بنویسید