137541

دانشگاه و صنعت فولاد به یک اندازه مقصرند

دنیای معدن -یکی از عواملی که سبب شکل‌گیری واحدهای غیراصولی فولادی در سطح کشور شده، بیگانگی دانشگاه با صنعت فولاد است. فولادسازی یک صنعت پیچیده است که نیازمند فناوری‌هایی در سطوح بالاست.

صنعت فولاد فقط استخراج سنگ‌آهن از معدن و تبدیل آن به شمش فولاد نیست بلکه نخستین گام به‌شمار می‌رود و مسیر فنی پیچیده‌ای را باید در این صنعت طی کند.
بنابراین با توجه به پیچیدگی‌های صنعت فولاد می‌توان ادعا کرد که در صنعت فولاد هیچ پیشرفت خاصی روی نداده است. ما میلیون‌ها تن سنگ‌آهن که از مواد معدنی کمیاب جهان است را با میلیاردها متر مکعب گاز به مصرف می‌رسانیم تا سنگ‌آهن را تبدیل به شمش فولاد کنیم.
در نهایت کشورهای صاحب فناوری از این بسته کم‌حجم به نام شمش که ۴۰۰ متر مکعب گاز و چندین تن سنگ‌آهن در آن به مصرف رسیده، استفاده می‌کنند و با انجام این فرآیند ما هم خوشحال هستیم که صادرات فولاد کشور در حال افزایش است. اما واقعا چرا نباید در این صنعت، پیشرفت واقعی داشته باشیم؛ به این دلیل که در بخش فولادهای آلیاژی که در موارد خاص کاربرد دارند و می‌توانند ارزش‌افزوده زیادی برای کشور داشته باشند، فعالیت چندانی نشده و دانشگاه‌ها با این موضوع بسیار بیگانه هستند.
تعداد واحدهای فولادسازی و تناژ تولید در کشور روز به روز در حال افزایش است اما باید اذعان کرد در صنعت فولاد توسعه به معنای علمی و فناوری روی نداده چراکه فقط به تعداد واحدهای فولادی افزوده شده است، در حالی که واحدهای فولادی باید در نزدیکی دریا یا رودخانه ایجاد شوند چراکه روزانه به میلیون‌ها متر مکعب آب نیاز دارند اما شاهدیم بسیاری از طرح‌های فولادی در مناطق خشک و کویری ایجاد شده‌اند. بنابراین یکی از دلایلی که در مکان‌یابی و انتخاب فناوری، مسیر درستی در صنعت فولاد در پیش گرفته نشده به این موضوع بازمی‌گردد که تخصص، دانش فنی و عملی در این صنعت مورد توجه قرار نگرفته است.
دانشگاه‌ها بیشترین تلاش را معطوف به مقاله‌نویسی و واحدهای فولادی و رقابت خود را معطوف به تولید فولاد خام کرده‌اند، درحالی‌که با بررسی‌ها و پژوهش‌هایی در زمینه تولید فولاد آلیاژی می‌توان ارزش‌افزوده بیشتری خلق کرد. اینکه دانشگاه مسیر نظری خودش را برود و واحدهای فولادی نیز پایین‌ترین سطح تولید را هدف قرار دهند، به هیچ‌وجه شرایط ایده‌آلی برای این صنعت نیست. دانشگاه باید خودش را به علم، فناوری و دانش فنی تجهیز کند تا بتواند در مسیر تولید فولادهای آلیاژی و خاص که هر تن آن ده‌ها برابر فولاد خام ارزش‌افزوده ایجاد می‌کند، پیش برود. از سوی دیگر واحدهای صنعتی نیز باید دانشگاه را باور داشته باشند - البته درحال‌حاضر صنعت حق دارد دانشگاه را باور نداشته باشد- و از دانشگاه حمایت کنند و راه‌حل مشکلات فناوری را به داخل دانشگاه بیاورند تا دانشگاه هم بتواند رشد کند. این چرخه باید به هم متصل شود. بخش صنعت در برخی موارد برای حل مشکلی به دانشگاه مراجع کرده اما در نهایت به نتیجه مطلوب دست نیافته است. این بخش معتقد است که استاد دانشگاه در حد تئوری به صنعت آگاهی دارد و نمی‌تواند گرهی از مشکلات صنعت فولاد بگشاید و به جای دانشگاه، بخش خصوصی که کارخانه‌دار فولاد است راحت‌تر می‌تواند در زمینه علمی و فنی به این صنعت کمک کند. در زمینه تعامل نداشتن این ۲ بخش با یکدیگر، هر دو به یک اندازه مقصر هستند. البته دولت می‌تواند جرقه این تعامل را بزند یعنی از یک سو دانشگاه‌ها به سمت فنی شدن و فعالیت‌های علمی پیش بروند و از سوی دیگر صنعت، دانشگاه را باور کند و در نهایت دانشگاه و صنعت در تعامل با هم گام بردارند.
محمدحسین بصیری / استاد دانشگاه

دیدگاهتان را بنویسید