توجه به فرآوری سنگآهن کمعیار میتواند به بازتعریف مزیتهای معدنی ایران منجر شود؛
میانبر نجات صنعت فولاد
دنیای معدن: علی لواف *در شرایطی که ایران درگیر چالشهای مختلف اقتصادی، انرژی و سیاست خارجی است، کمتر به فرصتهایی پرداخته میشود که میتوانند موتور محرکهای برای عبور از رکود باشند.
در دل کوهستانهای خاموش ایران، لایههایی از خاک، هزاران سال است گنجینههایی را در خود نهفتهاند که نگاه امروز، بیش از همیشه به آنها نیاز دارد. در شرایطی که فشار بر ذخایر مگنتیتی کشور افزایش یافته و واحدهای فولادی با نگرانی از تامین پایدار خوراک به آینده مینگرند، چشمها به سوی ذخایر هماتیتی کمعیار چرخیدهاند. اما این نگاه، اگر به ابزارهای نو مجهز نباشد، راه به جایی نخواهد برد. بهرهبرداری از معادن کمعیار، بدون فناوریهای نوین، نهتنها صرفه اقتصادی ندارد، بلکه میتواند به اتلاف منابع، تخریب محیطزیست و ناامیدی سرمایهگذاران منجر شود. در نقطهای که ابزار سنتی دیگر کارآیی خود را از دست دادهاند، دانش، فناوری و نوآوری به میدان میآیند. برای سالها، سرمایهگذاری در معادن مگنتیتی پرعیار اولویت اول صنعت سنگآهن ایران بود. بهرهبرداری سادهتر، نرخ بازده بالاتر و تقاضای گسترده از سوی کارخانههای فولادسازی باعث شد که توجه چندانی به ذخایر هماتیتی-که معمولا عیار پایینتری دارند و نیازمند فرآوری پیچیدهتری هستند-نشود.اما امروز، با افت محسوس در ذخایر مگنتیتی، اشباع تولید در برخی زنجیرهها و همچنین رشد سریع تقاضا در افق ۱۴۰۵ به بعد، نگاهها بهتدریج در حال تغییر است.
آمارهای منتشرشده از سوی وزارت صمت و ایمیدرو نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از ذخایر قطعی و احتمالی سنگآهن ایران از نوع هماتیتی هستند. در همین حال، گزارشهای کارشناسی داخلی حاکی از آن است که تا سال ۱۴۱۰، در صورت عدم توسعه معادن جدید، بخشی از واحدهای پاییندستی زنجیره فولاد با مشکل تامین پایدار خوراک مواجه خواهند شد. از منظر فنی، بهرهبرداری از هماتیت با چالشهای خاصی همراه است. عمده ذخایر شناساییشده عیاری بین ۳۰ تا ۴۲ درصد دارند و برای ورود به زنجیره تولید فولاد، نیازمند فرآوری و افزایش عیار هستند. این فرآیند شامل خردایش، پرعیارسازی، حذف ناخالصیها و گاهی تبدیل به کنسانتره یا گندله میشود. طبیعی است که هزینههای سرمایهگذاری و عملیاتی این مسیر نسبت به بهرهبرداری مستقیم از سنگآهن مگنتیتی بالاتر باشد. اما این هزینه، در برابر منافع ملی و ارزش اقتصادی ذخایر خامی که بدون استفاده باقی ماندهاند، قابل توجیه است-بهویژه با توسعه تکنولوژیهای جدید فرآوری و انرژیبر نبودن نسبی برخی روشهای نوین. تحول در روشهای فرآوری مواد معدنی در جهان امروز به مرحلهای رسیده که حتی منابع با عیار پایین یا ترکیب پیچیده نیز قابلیت استخراج بهصرفه پیدا کردهاند.
فناوریهای نوینی چون فرآوری با پلاسما، استفاده از مایکروویو، بیوفرآوری، تحریک مغناطیسی و روشهای مبتنی بر نانوفناوری، دیگر در مرحله آزمایشگاهی یا مطالعاتی باقی نماندهاند، بلکه بهتدریج وارد چرخه تولید در کشورهای پیشرو شدهاند. فناوری پلاسما با ایجاد دماهای بسیار بالا در حجم کم، ساختار بلوری مواد معدنی را دگرگون کرده و استخراج فلز را تسهیل میکند. این فناوری بهویژه در شرایط محدودیت آب و انرژی، که در بسیاری از معادن ایران با آن مواجهیم، مزیت رقابتی محسوب میشود. در سوی دیگر، گرمایش مایکروویوی با نفوذ هدفمند و مصرف انرژی پایین، میتواند بافت هماتیت را شکافته و فرآیندهای پرعیارسازی را تسهیل کند. نمونههایی از این روش در استان یزد با موفقیت اجرا شده و بازیابی آهن تا حدود ۱۸ درصد افزایش یافته است. اما شگفتانگیزترین بخش ماجرا، ورود میکروارگانیسمها به عرصه استخراج فلزات است. در روش بیوفرآوری، باکتریهایی خاص با تغذیه از عناصر موجود در سنگ، آنها را در محلول قابل بازیافت تبدیل میکنند. این روش نهتنها کمهزینه و زیستسازگار است، بلکه در مقیاس صنعتی نیز در حال اجراست. هند، آفریقای جنوبی و حتی برزیل نمونههایی از موفقیت این رویکرد را در بهرهبرداری از ذخایر کمعیار ارائه دادهاند.
علاوه بر چالشهای فنی، نبود مشوقهای سرمایهگذاری، ضعف در زنجیره تامین، کمبود فناوریهای روز و موانع تامین مالی نیز از دیگر دلایلی است که موجب شده فعالسازی ذخایر هماتیتی تاکنون در اولویت نباشد. اما این معادله میتواند تغییر کند. در سالهای اخیر، کشورهایی چون هند، چین، ترکیه و برزیل با اتخاذ سیاستهای تشویقی، توسعه فناوریهای فرآوری کمهزینه و ارائه تسهیلات به سرمایهگذاران خصوصی، موفق شدهاند معادن کمعیار خود را وارد چرخه اقتصادی کنند. در ایران نیز میتوان با نگاهی میانمدت و اتخاذ سیاستهای درست، این ظرفیت را احیا کرد. ایجاد صندوقهای تخصصی حمایت از اکتشاف و فرآوری معادن کمعیار، واگذاری بهرهبرداری به کنسرسیومهای خصوصی، ارائه تعرفههای ترجیحی برق و آب برای واحدهای فرآوری و مهمتر از همه، ضمانت خرید محصولات از سوی صنایع پاییندستی، از جمله اقداماتی است که میتواند فضای اعتماد را برای ورود سرمایهگذاران فراهم کند.
در کنار این اقدامات، توسعه فناوری بومی برای فرآوری سنگآهن هماتیتی یک نیاز استراتژیک است. استفاده از تکنولوژیهای با مصرف انرژی پایین، طراحی خطوط ماژولار فرآوری قابلانتقال به مناطق دوردست و افزایش همکاری با مراکز تحقیقاتی جهانی میتواند بخشی از این راهحل باشد. همزمان، نوسازی ماشینآلات معدنی و استفاده از هوش مصنوعی در طراحی مدلهای اکتشافی و استخراج، بهرهوری را به شکل چشمگیری افزایش خواهد داد. با افزایش تقاضای جهانی برای سنگآهن، گندله و DRI و تداوم رقابت در بازارهای صادراتی، ایران نیازمند نگاه بلندمدت به تامین خوراک داخلی است. راهاندازی واحدهای فولادی در مرکز و جنوب کشور و نیز رشد ظرفیت تولید فولاد سبز، مستلزم تامین پایدار سنگآهن باکیفیت است. در شرایطی که فشار بر منابع مگنتیتی موجود هر روز بیشتر میشود، اتکای صرف به چند معدن بزرگ نمیتواند پاسخگوی نیاز بازار باشد. از منظر توسعه منطقهای نیز، فعالسازی معادن هماتیتی میتواند محرک اشتغال و توسعه در استانهای کمتر برخوردار باشد.
پروژههای معدنی، بهویژه در فازهای اکتشاف و استخراج، نیازمند نیروی انسانی متخصص، خدمات لجستیکی، زیرساختهای حملونقل، تامین آب و برق و امنیت پایدار هستند. این موضوع میتواند موجب رونق صنعت، کشاورزی و خدمات در این مناطق شود و به شکلگیری زنجیره ارزش محلی کمک کند. همزمان، افزایش ریسکهای ژئوپلیتیک، تحولات زیستمحیطی و فشار برای کاهش وابستگی به واردات مواد خام، فرصت جدیدی برای نگاه به معادن داخلی فراهم کرده است. تجربه دوران کرونا، جنگ تجاری آمریکا و چین، و بحران اوکراین نشان داد که کشورهایی موفقترند که از منابع داخلی خود بهرهبرداری هدفمند داشته باشند و با نگاه فناورانه، زنجیره ارزش ملی را بازطراحی کنند.
ایران، با داشتن ذخایر قابل توجه سنگ آهن در خاورمیانه و جایگاهی استراتژیک در مسیر کریدورهای ترانزیتی، این شانس را دارد که به قطب تولید مواد اولیه فولاد در منطقه تبدیل شود. اما این هدف، بدون توجه به ظرفیتهای مغفولمانده مانند هماتیت، دستنیافتنی است. هماکنون زمان آن است که سیاستگذاران، بخش خصوصی و نهادهای توسعهای با نگاهی فراتر از سود کوتاهمدت، گام در راه دشوار اما راهبردی احیای معادن کمعیار بگذارند. زیرا فرصتها، همیشه در دل چالشها نهفتهاند-و شاید هیچ فرصتی پنهانتر از گنجینهای نباشد که در دل خاک، بیصدا، چشمانتظار تدبیر است.
* تحلیلگر صنعت فولاد
دیدگاهتان را بنویسید