228988

جایگاه معادن افغانستان در منظومۀ تجارت خارجی چین

دنیای معدن: باوجود احتیاط چین با توجه به شرایط افغانستان، اگر طالبان موفق شود تهدیدات امنیتی را کاهش دهد و تا حدی ثبات اقتصادی را در افغانستان به وجود آورد، شاید برای سرمایه گذاری در این کشور بحران زده متقاعد شود.

به گزارش دنیای معدن، مطالعۀ اسناد و شواهد متقن حکایت از آن دارد که از حدود 4000 سال پیش افغانستان بنا به وجود قرابت جغرافیایی و منابع معدنیِ سرشار خدادادی همواره موردعنایت دولتمردان چینی واقع شده است؛ مع الوصف، پیدایش فصل نوینی از روابط دوجانبه میان پکن و کابل به دهۀ 50 میلادی بازمی گردد؛ یعنی زمانی که دولت کمونیستی چین خود را حامی کشورهای جهان در رقابت بین دو ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا می دانست و از این رهگذر بود که روابط دو کشور تا حدود زیادی تعمیق شد.

نکتۀ قابل تأمل آن است که گرچه دو کشور در یکی از صعب العبورترین مناطق جهان، قریب به 76 کیلومتر با یکدیگر مرز مشترک دارند، ولی بااین حال باید اذعان داشت که متأثر از عوامل و دلایل گوناگونی همچون محدودیت های داخلی و محذوریت های خارجی که در افغانستان وجود داشته است سطح روابط دو کشور چنانکه شایسته و بایسته است تعمیق و تعریف نشده است.

اکنون و در شرایطی که نیروهای ائتلافِ تحت هدایت ایالات متحده از افغانستان رخت بر بسته و طالبان زمام امور را در این کشور به دست گرفته و بر اریکۀ پادشاهی تکیه زده است، چینی ها امیدوار هستند که با تکیه بر عامل منابع معدنی به عنوان زبان مشترک دو کشور، مدل خاصی از همکاری های دوجانبه را طراحی و اجرا نمایند تا از این رهگذر موجبات تعمیقِ روابط دوجانبه را در شرایط جدیدِ پدیدار شده فراهم نمایند.

ظرفیت های معدنی افغانستان و نوع نگاه چین به آن ها

واقعیت امر نشان از آن دارد که افغانستان به عنوان جدول مندلیف جهان یکی از معدود کشورهایی می باشد که منابع معدنی ویژه ای را به خود اختصاص است. در همین رابطه سازمان زمین شناسی ایالات متحده (USGS) با استناد به بررسی های کارشناسانه ای که صورت داده است ذخایر معدنی این کشور آسیایی را حدود یک تریلیون دلار تخمین است (البته برخی از مقامات افغان ارزش واقعی معادن افغانستان را بین یک تا سه میلیارد دلار نیز برآورد کرده اند).

با استناد به بررسی های به عمل آمده می توان چنین اذعان داشت که افغانستان دارای منابع معدنی کم نظیری همچون مس، طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغال سنگ، سنگ آهن، عناصر خاکی نادر، لیتیوم، کرومیوم، سرب، روی، سنگ های قیمتی، تالک، سولفور، کبالت، تراورتن، گچ و سنگ مرمر است.

نظر به وجود منابع معدنی سرشار و قرابت جغرافیایی با افغانستان، پکن طی سالیان اخیر توجه ویژه ای را نسبت به ظرفیت های معدنی افغانستان مبذول داشته است.

معادن لیتیوم به مثابه وجه تمایز افغانستان از سایر کشورهای معدنی دنیا

افغانستان در کنار کشورهای بولیوی، شیلی و استرالیا از جمله معدود کشورهایی می باشد که از معادن و منابع لیتیوم ویژه ای برخوردار است. در همین رابطه سازمان فضایی آمریکا (NASA) ضمن آنکه ارزش معادن لیتیوم افغانستان را حدود یک تریلیون دلار تخمین زده است، بیان داشته است که مهم ترین معادن لیتیوم افغانستان به طول 850 تا 900 کیلومتر و عرض 150 تا 200 کیلومتر از ولایت هرات آغاز می شود و تا ولایت نورستان ادامه دارد.

شایان ذکر است که آژانس بین المللی انرژی (IEA) پیش بینی کرده است که تقاضای جهانی برای لیتیوم که یک عنصر اساسی برای ساخت باطری خودروهای برقی، گوشی های هوشمند، پنل های خورشیدی و مزارع بادی است تا سال 2040 میلادی بیش از 40 برابر خواهد شد. مع الوصف، شواهد موجود حاکی از آن است که در ولایت های نیمروز، هرات و غزنی، ذخایر لیتیوم قابل توجهی به بزرگی ذخایر کشور بولیوی وجود دارد (در حال حاضر بزرگ ترین معدن لیتیوم جهان با ظرفیت 21 میلیون تُن در بولیوی وجود دارد) که می تواند در صورت استفادۀ صحیح، به اندازۀ نفت عربستان سعودی برای افغانستانِ بحران زده عایدی داشته باشد.

شایان ذکر است که باوجود در اختیار داشتن هفت درصد از ذخایر لیتیوم جهان، از دیرباز چین بنا به نیازهای فزاینده ای که در راستای تداوم رشد اقتصادی خود احراز کرده است درصدد سرمایه گذاری و استخراج ذخایر بزرگ لیتیوم در کشورهای موسوم به مثلث لیتیوم جهان (آرژانتین، بولیوی و شیلی) و حتی افغانستان برآمده است. به منظور دستیابی به اهداف معدنی در افغانستان، پکن دو شرکت معدنیِ «گانفنگ لیتیوم» به عنوان بزرگ ترین تولیدکننده لیتیوم در جهان و شرکت «تیانجی لیتیوم» که یکی از بزرگ ترین معدنچیان لیتیوم در چین است را وارد افغانستان کرده است.

لازم به ذکر است که «گائو سوسو» به عنوان مسئول «کمیتۀ توسعۀ اقتصادی و بازرگانی عربی ـ چینی» (CASCF) اخیراً اظهار داشته است که علاوه بر شرکت های مورداشاره، حداقل 20 شرکت دولتی و خصوصی دیگر نیز از سوی چین برای انجام تحقیقات در خصوص معادن لیتیوم افغانستان راهی این کشور شده اند.

عناصر نادر خاکی به عنوان یک نادیدنیِ ارزشمند در میان معادن بکر افغانستان

بررسی های به عمل آمده نشان از آن دارد که حدود 1.4 میلیون تُن عناصر نادر خاکی مانند «لانتانیم»، «سریم» و «نئودیمیم» در افغانستان وجود دارد که از آن ها می توان در ساخت تجهیزات نظامی و محصولات الکترونیکی مصرفی بهره جُست. با عنایت به تحقیقات گسترده ای که انجام شده است انتظار می رود که از ذخایر موجود در معدن «خانشین» در شهرستان «رگ» ولایت هلمند 1.1 میلیون تُن عناصر کمیاب استخراج شود. البته باید توجه داشت که چین به عنوان بزرگ دارندۀ ذخایر مواد معدنی کمیاب در سطح جهان، حدود 37 درصد این ذخایر را به خود اختصاص داده است. در همین رابطه، مجموعه معادن «بایان اوبو» در ناحیه مغولستان چین با 48 میلیون تُن متریک مواد معدنی کمیاب، بزرگ ترین ذخیرۀ جهان شمرده می شود.

این در حالی است که بیشترین ذخایر فلزات کمیاب در افغانستان در منطقه «خانشین» در ولایت هلمند است که حجم آن حدوداً 1.3 میلیون تُن متریک تخمین زده می شود. با عنایت به اینکه چین از ذخایر گسترده ای در این زمینه سود می برد، بعید است که انرژی خود را صرف استخراج منابع معدنی کمیاب از بستر افغانستان نماید.

معادن سرشار مس به عنوان یکی دیگر از مزیت های افغانستان در حوزۀ منابع معدنی

مس یکی دیگر از منابع معدنی است که در افغانستان به وفور یافت می شود. با استناد به کاوش های کارشناسانه می توان چنین اظهار داشت که مجموع ظرفیت منابع مس در این کشور حدود 60 میلیون تُن است.

شایان ذکر است که با توجه به نیاز فزایندۀ چین به معادن مس، شرکت های این کشور حدود 10 سال پیش به منظور استخراج یکی از بزرگ ترین و بِکرترین پهنه های مسِ دنیا که در 40 کیلومتری جنوب شرقی کابل و مشخصاً در ولایت «لوگار» با نام «مس عینک» قرار دارد، دست به کار شدند و قراردادهایی را نیز منعقد کردند. علاوه بر این، شرکت متالوژی گروه چینی (MCC) و کنسرسیوم (Jiangxi Copper Company Limited) در سال 2008 میلادی با یک قرارداد اجارۀ 30 ساله، مجوزهای لازم برای به استخراج از معادن مس «عینک» به عنوان دومین ذخایر مس جهان را به دست آوردند. افزون بر این، در سال 2011 میلادی، شرکت ملی نفت چین (CNPC) در یک پیشنهاد 400 میلیون دلاری برای حفاری سه میدان نفتی به مدت 30 سال برنده شد.

بااین حال و به دلایل مختلفی همچون اینکه دولت اشرف غنی تمایلی نداشت که از وام های چینی با بهره بالا استفاده کند، این اقدامات بی نتیجه ماند. بااین حال و سقوط ناگهانی دولت غنی و کنترل طالبان بر تمام افغانستان تمام معادلات تغییر کرده است. چین با یک معمای غامض تر روبه رو شده است.

جمع بندی

با عنایت به واقعیت های میدانیِ موجود و همچنین مطالبی که به تفصیل ذکرشان رفت باید اذعان داشت که باوجودآنکه چین از اوت 2021 میلادی توانست ارتباط مستقیمی را با رهبران طالبان برقرار نماید و سرمایه گذاری های هنگفتی را از طریق بخش خصوصی خود در افغانستان انجام دهد (از بدو تشکیل حکومت موقت در افغانستان تاکنون شرکت های خصوصی چین مبلغی به ارزش بیش از 62 میلیون دلار در این کشور سرمایه گذاری کرده اند) ولی بااین حال باید اذعان داشت که با در نظر گرفتن شرایط موجود و احتمال بازگشت ایالات متحده به صحنۀ بازی سیاسی در افغانستان، و شرایط بغرنج این کشور که هیچ دسترسی به ذخایر ارزی خود در آمریکا ندارد و بانک جهانی تعهدات مالی 13 میلیاردی اختصاص یافته در کنفرانس ژنو 2020 به افغانستان را معلق کرده است، در چنین شرایطی چین تمایل، علاقه و دلیل چندانی برای درگیر کردن خود در مسائل معدنی افغانستان حداقل در کوتاه مدت ندارد.

علاوه بر این مشکل دیگری که وجود دارد آن است که بسیاری از معادن افغانستان در مناطق دورافتاده و صعب العبور با زیربناهای محدود واقع شده اند. علاوه بر این موارد، چالش هایی بنیادینی همچون عدم امنیت پایدار، درگیری های قبیله ای و سیاست های محلیِ مخرب وجود دارد که به نوبۀ خود مانع از توسعه منابع معدنی در افغانستان شده اند. البته شرکت های چینی طی سالیان اخیر نشان داده اند که به سرمایه گذاری در پروژه های پُر ریسک اما راهبردی، مانند زیرساخت های استخراج نفت در کشورهایی چون نیجریه و سودان جنوبی دست زده اند، مع الوصف، محیط عملیاتی افغانستان دارای مشکلات پیچیدۀ امنیتی مخصوص به خود است که مقامات سیاسی و سرمایه گذاران چین را بسیار محتاط می سازد.

البته نباید این سناریو را از نظر دور نگاه داشت که اگر طالبان موفق شود تهدیدات امنیتی را کاهش دهد و تا حدی ثبات اقتصادی را در افغانستان به وجود آورد، شاید چین برای سرمایه گذاری در این کشور بحران زده متقاعد شود (در حال حاضر نشانه های تحقق این وضعیت مطلوب تا حدود زیادی کمرنگ است). شایان ذکر است که حتی اگر شرکت های چینی قصد سرمایه گذاری در افغانستان را داشته باشند، به شیوۀ معمول پروژه کمربند ـ راه، منابع خود را بیش از هر چیز دیگری مصروف زیرساخت های اساسی مانند ساخت شاهراه، پل و راه آهن خواهند کرد.

نویسنده: مهرداد علّه پور کارشناس مسائل شرق آسیا

 

دیدگاهتان را بنویسید