269671

یادداشت| صعود تورمی بورس و بازتعریف استراتژی سرمایه‌گذاران

دنیای معدن: بورس تهران با عبور مقتدرانه از کانال 3.6 میلیون واحد، وارد مرحله‌ای تازه از رشد شد؛ رشدی که بیش از هر چیز، بازتاب هم‌زمان کاهش ریسک‌های سیستماتیک و تشدید انتظارات تورمی در اقتصاد ایران است.

به گزارش دنیای معدن، بورس تهران دیروز و در آغاز هفته جاری، یکی از پرقدرت‌ترین روزهای معاملاتی خود را در ماه‌های اخیر پشت سر گذاشت. شاخص کل با رشد نزدیک به 2 درصد، نه‌تنها کانال 3.6 میلیون واحد را فتح کرد، بلکه در این ارتفاع تثبیت شد؛ رخدادی که هم‌زمان با صعود بازارهای موازی از جمله ارز، طلا و سکه، تصویری کم‌سابقه از هم‌جهتی بازارهای دارایی را به نمایش گذاشت.

شاخص هم‌وزن نیز که هفته گذشته برای نخستین‌بار وارد ابرکانال یک میلیون واحد شده بود، این سطح تاریخی را حفظ کرد و نشان داد موج صعودی، محدود به نمادهای شاخص‌ساز نیست؛ هرچند وزن اصلی رشد همچنان بر دوش صنایع بزرگ و دلاری بازار قرار دارد.

بررسی رفتار معاملات نشان می‌دهد کفه تقاضا از همان دقایق ابتدایی بازار سهام به‌طور معناداری سنگین‌تر از عرضه بود. رشد فراگیر قیمت‌ها، سبزپوشی بیش از 80 درصد نمادها و ورود بیش از هزار میلیارد تومان نقدینگی حقیقی به بازار سهام، همگی از فعال‌شدن «پول هوشمند» حکایت دارد؛ پولی که با نگاهی گزینشی و حساب‌شده، مسیر صنایع بزرگ، نقدشونده و منتفع از تورم را در پیش گرفته است. پیشتازی گروه بانکی در جذب پول حقیقی، بازگشت توجه به کانه‌های فلزی و اقبال مجدد به خودرویی‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران در حال چینش پرتفویی متناسب با سناریوی تورمی و رشد اسمی متغیرها هستند.

هم‌زمان، خروج قابل توجه منابع از صندوق‌های با درآمد ثابت و حرکت نقدینگی به سمت صندوق‌های سهامی و اهرمی، سیگنال روشنی از تغییر ترجیحات سرمایه‌گذاران ارسال می‌کند؛ سیگنالی که از افزایش تحمل ریسک در برابر چشم‌انداز کاهش ارزش پول ملی خبر می‌دهد. در بازارهای موازی نیز، صعود دلار به کانال 128 هزار تومان و رکوردشکنی قیمت طلا و سکه، به‌عنوان لنگرهای اصلی انتظارات تورمی، نقش مهمی در تقویت این موج داشته‌اند. در چنین فضایی، بورس بار دیگر در ذهن فعالان اقتصادی به‌عنوان ابزار پوشش ریسک تورم تعریف می‌شود.

اما ریشه‌های این رشد را باید عمیق‌تر جست‌وجو کرد. بازدهی بیش از 50 درصدی شاخص کل از کف 8 شهریورماه، بیش از آنکه حاصل بهبود بنیادین سودآوری شرکت‌ها باشد، بازتاب تغییر انتظارات در سطح کلان اقتصاد است. کاهش شدت شوک‌های سیاسی و فروکش‌کردن ریسک‌های حاد سیستماتیک، شرط لازم بازگشت نقدینگی به بورس را فراهم کرده، اما شرط کافی، جهش انتظارات تورمی بوده است. تجربه ماه‌های اخیر نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران زمانی حاضر به پذیرش ریسک بازار سهام می‌شوند که چشم‌انداز حفظ ارزش دارایی‌ها در برابر تورم برایشان پررنگ باشد.

با این حال، این رشد یکدست و فراگیر نیست. تمرکز نقدینگی بر صنایع بزرگ و دلاری، شکاف عملکردی میان شرکت‌های بزرگ و کوچک را عمیق‌تر کرده و بخش قابل توجهی از سهام کوچک همچنان از این موج بی‌بهره مانده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد بازار سهام، برخلاف دوره‌های هیجانی گذشته، با احتیاط بیشتری حرکت می‌کند و رفتار سرمایه‌گذاران عقلانی‌تر و مبتنی بر انتخاب است، نه هجوم کورکورانه.

در مجموع، آنچه این روزها در بورس تهران مشاهده می‌شود، نه یک نقطه پایان، بلکه یک مقطع گذار است. بازاری که در مرز میان امید به تداوم رشد اسمی دارایی‌ها و نگرانی از بازگشت ریسک‌های سیستماتیک قرار دارد.

بر این اساس ادامه مسیر صعودی بورس، به پایداری شرایط فعلی وابسته است؛ اگر ثبات نسبی سیاسی حفظ شود و انتظارات تورمی همچنان بالا بماند، بازار سهام می‌تواند به رشد خود ادامه دهد. اما باید توجه داشت که رشد مبتنی بر تورم، ذاتا ناپایدار است و در صورت تغییر ناگهانی معادلات کلان، می‌تواند به اصلاح‌های پرهزینه منجر شود.

از این منظر، بورس امروز بیش از هر زمان دیگری به دماسنج اقتصاد ایران تبدیل شده است؛ دماسنجی که نوسانات آن، پیام‌های مهمی برای سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و سیاستگذاران اقتصادی به همراه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید